ديدار از يکي غارهاي اعجاب انگيز


 

نويسنده: فخر السادات غني




 
عرصه مهمي از کشور پهناور ما را کوه ها پوشانده اند و بيش از 51 درصد از خاک ايران زمين کوهستاني است. بنابراين طيبعي است که ما داراي غارهاي فراواني هم باشيم و در اين زمينه داراي ترين هايي نيز هستيم به عنوان مثال طولاني تري غار نمک جهان در استان هرمزگان جزيره قشم قرار دارد. امروز مي خواهيم شما را به بازديد يکي از نمونه اي شگفت انگيز در ميان غارهاي ايران ببرم: غار کتل خور. اين غار اعجاب انگيز در جنوب غربي استان زنجان است. اگر ساکن استانهاي همجوار زنجان باشيد- استان زنجان –با هفت استان هم سايه است- به راحتي در يک سفره يک روزه مي توانيد از اين جاذبه مهم بازديد کنيد. اگر مبدأ حرکت را شهر زنجان فرض کنيم از زنجان به طرف شرق در اتوبان زنجان- قزوين پيش مي رويم. دست راست جاده، به يک فرعي مي پيچيم که تابلوي گنبد سلطانيه را دارد. از اين اثر بزرگ ميراث جهاني نمي توانيم بگذريم. گنبد با شکوه سلطانيه همچون نگيني در پهنه دشت چمن مي درخشد. اين گنبد در زمان خود اوائل قرن هشتم هجري قمري بزرگترين بنا و گنبد جهان بوده است ولي در حال حاضر سومين گنبد جهان بعد از کليساي مريم مقدس در فلورانس ايتاليا و مسجد ايا صوفيه در استانبول ترکيه است. اين بنا در جنوب شرقي ميداني به دستور سلطان محمد خدا بنده يا الجايتو يکي از پادشاهان ايلخاني ساخته شده است که سه برابر ميدان نقش جهان وسعت داشته و بناهاي عمومي بسياري از جمله مدرسه، مسجد و... در اطراف آن وجود داشته اند که به جز گنبد سلطانيه همه از بين رفته اند. در اقوال آمده است سلطان محمد خدابنده پس از آن که به دين اسلام و سپس به مذهب شيعه بر مي گردد و از مقابر حضرت علي (ع) و حسين ابن علي(ع) در کربلا و نجف زيارت مي کند که اين دو مقبره را به اين عمارت زنجان منتقل کند که با مخالفت شديد علماي، آن زمان مواجه مي شود. گنبد سلطانيه يکي از آثاري است که به عنوان يکي از ميراث هاي فرهنگي جهان از طرف سازمان يونسکو به ثبت جهاني رسيده است. ارتفاع عمارت5 /48 متر در هشت ضلع که هر ضلع17متر طول دارد و در سه طبقه که از بيرون دو طبقه به نظر مي رسد و داراي کاشي کاري هاي زيباي ايلخاني مي باشد.
از درب اصلي که وارد مي شويد دست راست سالني وجود دارد که آن را تربت خانه مي نامند و معروف است که اين بخش از بنا با مخلوطي از تربت کربلا ساخته شده است. در طبقه زيرين تربت خانه، سردابه وجود دارد که به ظن يقين محل مقبره سلطان محمد خدابنده است. بخش هايط از سوره فتح و بقره به خط کوفي در پايين جلوه نمايي مي کند و سالهاست که روي گنبد عظيم و فيروزه اي آن داربست هايي براي مرمت نصب کرده اند که براي مرمت به کار گرفته نمي شود و از زيبايي گنبد نيز کاسته است و در داخل گنبد نيز داربست هاي بسياري وجود دارد که از تلالؤ گچ بري هاي داخل گنبد مي کاهد. از گنبد سلطانيه با همه شکوه و زيبايي اش خارج مي شويم و راه را به سوي جنوب غربي پي مي گيريم. در طرفين جاده گندم زار هاي زيبا و در فصل بهار تا ارديبهشت و اوائل خرداد گلزارهاي وسيع شقايق و ديگر گلهاي زرد و قرمز و بنفش روح را نوازش مي دهد. جاده از ميان مرغزارها مي گذرد تا به شهري مي رسه که قيدار نام دارد اين نام را به سبب مقبره يکي از پيامبران بني اسرائيل به نام قيدار نبي بر اين مکان نهاده اند. بناي رودخان واقع در محوطه اي است که در اطراف آن رواق هايي براي مسافران و زائران تعبيه شده. وارد مرقد و زيارتگاه مي شويم و به نام حضرت قيدار ابن اسماعيل ابن ابراهيم زيارت نامه و نمازي مي خوانيم و راهي سياحت غار کتل خور مي شويم. به طرف جنوب ادامه مسير مي دهيم تا زرين رود و يک سه راهي به سمت راست مي پيچيم و به طرف گرداب مي رويم. از اين سه راهي 40 کيلومتر که پيش برويم به محوطه اي مي رسيم که دهانه غار در آن وجود دارد. در اين محوطه مکان هاي اقامتي به صورت سکوهايي براي برپا کردن چادر و قهوه خانه و رستوران و سرويس بهداشتي وجود دارد. بعد از خريد بليط با يک راهنماي غار همراه شده و وارد دهانه که دربي آهنين دارد مي شويم. اين غار در سال 1331به ثبت رسيده است و دهانه آن قبلاً حدود 70سانتي متر به صورت دالان وسيع عريض شده است. ولي هنوز برشي از راه قبلي قابل ديدن است. سقف اين دالان حدود 500 متر تا سطح کوه ضخامت دارد. اين غار حدود 30 ميليون سال پيش تشکيل شده و بازمانده دوران دوم زمين شناسي است. کمي جلوتر به ميداني مي رسيم که تابلوميدان«شير خوابيده» در آن نصب شده و در سمت راست تنديسي شبيه يک شير وجود دارد. حدود50 الي60 قدم جلوتر چکنده هاي سقف غار به صورت توده هاي سفيد و زيبايي که انگار گل کلم است پديدار مي شود. به وجود آمدن هر سانت از اين توده هاي گل کلمي300 سال به طول مي انجامد. جل الخالق و همه انسانها چه بي تفکر و آسان اين حاصل سالهاي عمر طبيعت را بر باد مي دهيم. کمي جلوتر تنديس ديگري وجود دارد که پنداري پيکر عظيم الجثه اي را موميايي کرده اند. مي گويند اين غار نيز همانند غار علي صدر غاري آبي بوده است.
کمي جلوتر به دهانه قيف مانندي مي رسيم که مي گويند يکي از آب راه هاي تخليه ي آب غار است. کم کم به محوطه بلورين و مرمرين مي رسيم که چکنده ها و چکيده ها حجم هاي فريبنده اي را به وجود آورده اند که به اسامي پاي فيل و پنجه شير نام گذاري شده اند ميدان ستونها را پشت سر مي گذاريم و در کوچه ي عروس انگار که را پشت ويترين لباس عروس فروشي رد مي شوي. جلوتر در ميان حفره اي کله عظيم سگي شکاري خود نمايي مي کند. دست راست، شهر شمع که محوطه اي با شمع هاي مرمرين مجسمه هاي حضرت مريم که عيسي مسيح را در آغوش دادند بر روي يک بلندي جلوه نمايي مي کند. در حفره اي وسيع سمت چپ در ديواره غار دو مجسمه عظيم از يک زن و مرد جادوگر در مقابل هم خشمناک دندان براي هم تيز کرده اند. جلوتر شتري با جهاز، سفره عقد و تنديس عروس و داماد و اگر با فراغ بال بنگري هزاران حجم تنديس ديگر را نيز بتواني که نام گذاري کني. تا جايي که به ما اجازه بازديد مي دهند دو کيلومتر از دهانه ي غار فاصله دارد ولي تاکنون 5 /12 کيلومتر مستقيم غار شناسايي شده و 25 کيلومتر با راه هاي فرعي و در طبقات مختلف. و اينجاست که سر سجده بر آستان آفريننده اين پديده فرود مي آوري و مي گويي: تبارک ا...الاحسن الخالقين.
منبع: نشريه راه زندگي-ش288